Psychologist - روانشناس
روانشناسی فردی و اجتماعی،بیماری ها،اهداف و راهکارها،اطلاعات دارویی و بهداشتی
درباره وبلاگ


با سلام و درود برشمااین مجموعه تعمیم یافته مجموعه زندگی من می باشد و سعی بر آن شده تا با یادآوری نکات به برخی مسائل مربوط پاسخ داده شود.اطلاعات دارویی بشتر در رابطه با روان به تدریج مورد بحث قرار میگیرد.شما میتوانید با بیان انتقادات و پیشنهادات یا اطلاعات خود من را در راه رسیدن به این هدف یاری نمایید.همچنین با یادآوری کلام خدا در این مجموعه امیدوار بردرک بهتر زندگیمان هستم..علی رحمان(ALI Rahman) مدیر وبلاگ زندگی منmylife7.blogfa.com و سایت روانشناسpsychologist.lxb.ir
نويسندگان
تماس با ما


اخبار پزشکی و زیستی اخبار عمومی
12 / 9 / 1398برچسب:, :: 16:54 ::  نويسنده : علی رحمان

 با سلام این مجموعه تعمیم یافته مجموعه زندگی من  http://mylife7.blogfa.com می باشد که به زودی راه اندازی کامل خواهد شد.در حال حاضر می توانید برای استفاده از مطالب به آدرس زیر مراجه فرمایید

با تشکر فراوان.

مدیریت سایت  psychologist&mylife  mylife7.blogfa.com

 میزان تاثیر پذیری روابط جنسی در زندگی زناشویی

در تجربه به من اثبات شده که از مهمترین متغیرهایی که می تواند در شادی زندگی مشترک نقش مهمی را ایفا کند، عجیب بودن، تازگی، و حس بالای زوجین در ارضای نیازهای یکدیگر است. یکی از دلایلی که رابطه جدید و یا هر کار دیگری را میتواند جالب توجه کند این است که زوجین می خواهند به یکدیگر لذت بخشند و همین امر خود منجر به خلق خلاقیت و تحریک جنسی می شود.
 
یکی از چالش هایی که در زندگی مشترک مطرح می شود، این است که کاری کنیم تا رابطه، تازه و با شور و نشاط باقی بماند. یکی از عوارضی که روانشناسان امروزه در روابط به وفور مشاهده می کنند، این است که پس از گذشت مدت زمانی رابطه زوجین تبدیل به رابطه خواهر و برادری می شود و رابطه جنسی هیچ نقشی را در زندگی آنها بازی نمی کند و نتیجتاً جایگاه اولیه خود را از دست می دهد. در زندگی مشترک باید طوری برخورد کنید که به شهوت یکدیگر دامن بزنید.
این امر در سایه شعله های کوچک، سوزان باقی نخواهد ماند. زوجین باید اولین اولویت خود را برقراری رابطه جنسی قرار دهند. برای خانواده هایی که زندگی پر مشغله ای را دنبال می کنند و هر کدام مجبورند بر سر دو شغل متفاوت حاضر شوند، باید طوری برنامه ریزی کنند که به جنبه جنسی زندگی خود نیز برسند. زمانیکه صحبت از رابطه جنسی به میان می آید اغلب افراد تصور می کنند تحریک کردن امری است که به خودی خود به وقوع میپیوندد؛ اما حقیقت چیز دیگری است. یک رابطه جنسی ایده آل، مانند یک موفقیت شغلی، نیازمند تعهد، التزام، تلاش، خلاقیت و تمرین می باشد. جمع کثیری از افراد تنها برای رهایی از یکنواختی، سکس انجام می دهند و روابط جنسی آنها رضایت بخش نیست.
▪ مدت زمان رابطه مهم است؟
ـ هر چه رابطه بلندتر باشد، ریسک اینکه زوجین به انجام مرسومات بد خود عادت پیدا کنند، بیشتر می شود. بسیاری از آقایون فراموش می کنند که چگونه باید با همسرانشان معاشقه کنند. مردی که با همسرش مثل دوران نامزدی رفتار می کند، کسی است که می تواند تا آخر عمر همسرش را عاشق خودش نگه دارد. شادی و میل و علاقه امری نیست که خود به خود در رابطه ایجاد شود. بلکه باید آنرا بکارید، و برایش زحمت بکشید تا بارور شود. این امر نیازمند مهارت، توانایی و دانش است. برای بهبود و ارتقای چنین مهارت هایی، هر دو طرف باید نسبت به یکدیگر متعهد باشند، از هم یاد بگیرند، و دریابند که از چه طریقی می توانند دیگری را به لذت برسانند. شاید برای یک خانم مالش کمر خیلی شهوت برانگیزتر از تحریک مستقیم آلت تناسلی باشد.
در هنگام ابراز عشق و علاقه توجه هر یک از طرفین باید به طور مستقیم به دیگری معطوف باشد. این امر باعث ایجاد رضایت بیش از اندازه ای در هر دو طرف می شود. چه کسی است که نیازمند یک چنین توجه و تمرکزی نباشد؟ زمانیکه رابطه به صورت رسمی در می آید، توجه افراد نسبت به یکدیگر معمولاً به صورت دیگری، نظیر گرایش به سمت دوستان، کار، سرگرمی و کودکان، تغییر حالت پیدا می کند، و همین مقوله پس از گذشت چندی به صورت یکی از چالش های بحث برانگیز زندگی مشتزک میشود.
▪ آیا وجود فرزندان در زندگی مشترک تاثیری بروی علاقه جنسی میگذارد؟
ـ وجود فرزندان می تواند تا اندازه ای از میل و رغبت جنسی زوجین بکاهد. در چنین مواقعی معمولاً شوهرها تصور می کنند که علاقه خانم ها نسبت به آنها کمتر شده و بیشتر به سمت کودکشان تمایل پیدا کرده اند. آقا در چنین شرایطی باید با داد و فریاد های یک کودک به زندگی خود ادامه دهد که خیلی پیش از اینکه متوجه شود تبدیل به یک نوجوان با درخواست ها متفاوت می شود. بچه ها به شدت والدین خودشان را خسته می کنند و هیچ چیز نمی تواند مانند خستگی، اشتیاق و علاقه زن و مرد به رابطه جنسی را از میان ببرد.
پیشنهاد من این است که زوج ها زمانی را به زندگی مشترک خود اختصاص دهند و فارغ از هر گونه نگرانی پیرامون برنامه های کودکان به رابطه خصوصی خود بپردازند.
یک آخر هفته را به دور از بچه ها سپری کنید، این کار معجزه می کند و در عین حال توانایی های مراقبت و سرپرستی از کودکان را نیز تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.
یکی از بزرگترین هدایایی که هر پدر و مادری می توانند به فرزندان خود بدهند، یک زندگی مشترک خوب و سالم است. برای تربیت مناسب فرزندان باید بر روی اشتیاق و علاقه به زندگی مشترک و خلق عشق و محبت نیز کار شود و در کنار آن یاد گیری تکنیک های جدید تربیت فرزندان نیز نباید فراموش شود.
▪ آیا میزان اشتیاق و علاقه زوجین با وجود استرس کم و یا زیاد میشود؟
ـ دقیقاً همین طور است. چه استرس خارجی باشد: مانند فشارهای کاری، و یا درونی باشد: مثل مشکلات خانوادگی، به هر حال بر روی میزان اشتیاق و علاقه همسرها نسبت به برقراری رابطه جنسی تاثیر می گذارد.
اجازه دهید با حقیقت روبرو شویم. زمانیکه کودک را می خوابانیم، آشپزخانه را تمیز می کنیم، به فکر پرداخت قبوض مختلف هستیم، گل ها را آب می دهیم و تلفن های ضروری را انجام می دهیم، تنها کاری که دوست داریم انجام دهیم، خوابیدن است. شاید در موارد نادر، اگر بخواهیم خوش بین باشیم، به یک رابطه جنسی اجباری و غیر رضایت بخش، تن می دهیم، اما بیشتر اوقات یک چنین رابطه ای هم وجود ندارد و فقط اسم زن و شوهر بر روی شما گذاشته اند.
▪ پس راه حل چیست؟
ـ سعی کنید کمی از منطق شخصی خودتان استفاده کنید: یک دوز کامل از فهم و درک متقابل، و مقداری بخشندگی.
ابتدا هر دو نفر باید یاد بگیرند که انتظارات منطقی از هم داشته باشند. تنها با یک جرقه کوچک، نمی توانید شعله های سوزان رابطه جنسی را برای همیشه روشن نگاه دارید. زمانی این حس زنده نگه داشته می شود که آرزوی خالصی در برآوردن نیازهای طرف مقابل داشته باشید.
اگر کسی احساس کند که طرف مقابل او را دوست می دارد، خودش هم به او عشق می ورزد.
اگر می خواهید حس عشق و علاقه شریک زندگی خود را همواره زنده نگه دارید، میتوانید در طول هفته او را ناز و نوازش کنید و تحریک های اصلی رابرای صبح جمعه که بچه ها به خانه دوستانشان می روند، تمام ظرف ها شسته شده و کاری برای انجام دان نمانده، نگه دارید.
البته در تمام زندگی ها، پستی و بلندی وجود دارد و زمان هایی هستند که هر دو طرف خسته هستند و برخی لحظات دیگر نیز هستند که طرفین لحظات شادی را در کنار هم ترجبه می نمایند. اما باید توجه داشته باشید که لحظات شاد تنها در سایه تعهد، درک متقابل، و تقسیم کار امکان پذیر خواهد بود.
بنابراین اگر شما به دنبال یک اشتیاق و علا قه خالص و حقیقی در زندگی مشترک خود هستید، تنها با اتکا به رابطه جنسی نمی توانید آنرا تجربه کنید، بلکه درصد زیادی از آن با توجه به چیزهایی که به طرف مقابل می بخشید، عایدتان خواهد شد. سعی کنید بیش از اندازه خودمحور نباشید و به نیازهای فرد دیگر نیز توجه داشته باشید؛ در یک چنین موقعیتی، عشق و محبت برای همیشه میان شما ادامه پیدا خواهد کرد.
▪ خصوصیات اخلاقی و مهربانی ذاتی تا چه اندازه بر روی رابطه تاثیر میگذارند؟
ـ من یک مثلی شنیده ام که: "معشوقه خوب بودن مانند رهبر خوب بودن اکتسابی است نه ذاتی." ما باید کاری کنیم که خودمان به نحوی عشق و علاقه را در رابطه خلق کنیم. موفقیت در بستر تنها در سایه ذهن باز، گرایش به یادگیری، عشق ورزیدن به شریک، و علاقه به بخشش، میسر خواهد شد.
می خواهم کمی بیشتردر مورد حس بخشش توضیح بدهم. به نظر من یکی از فاکتورهای اصلی تعیین کننده موفقیت در زندگی زناشویی، همین توجه به دیگری و در نظر گرفتن نیازهای فردی اوست. بیشتر اوقات، ما تنها برروی نیارهای خودمان تمرکز می کنیم و فقط به فکر برآورده ساختن نیازهای خودمان هستیم و تمام فکرمان به رضایت فردیمان محدود می شود و به همین دلیل کم کم نیازهای فرد مقابل به دست فراموشی سپرده می شوند.
اگر بتوانیم این مرکز توجه را از سوی خودمان، به سمت شریک زندگیمان تغییر جهت داده و همه توجهمان را به او منعطف کنیم، می توان گفت که به طور کلی "رابطه" و به طور اخص "سکس" به صورت باورنکردنی، بهبود پیدا می کند.
▪ آیا درست است که به مرور زمان از میزان شهوت کاسته می شود؟
ـ هیچ مدرک مستندی مبنی بر این امر وجود ندارد، اما در تمام روابط می توان به وضوح چنین چیزی را مشاهده نمود.
یک فرد ۶۰ ساله شهوت یک فرد ۲۰ ساله را ندارد. اما یک فرد ۶۰ ساله با بهره گیری از تجربیاتش به راحتی می تواند کمبود انرژی را جبران نماید. یکی از قدرتمندترین اندام های جنسی، ذهن انسان است نه آلت تناسلی. ذهن بشاش و زنده، به راحتی میتواند جسم سالخورده را به تحرک وا دارد. برخی از افراد سالخورده بشاش و سلامت هستند که برق چشمانشان از برق چشمان نوه هایشان نیز شفاف تر و گیرا تر است.
باید توجه داشت که اشتیاق و علاقه به تنهایی برای برقراری یک رابطه جنسی رضایت بخش، کافی نیست. بلکه رابطه نیازمند حرارت و گرمای عشق نیز می باشد. یکی از مهمترین راههایی که از طریق آن می توانید رضایت جنسی را همواره در زندگی جنسی خود، تجربه کنید، این است که در طول زندگی بیشتر با هم گفتگو کنید. باید یاد بگیرید که چگونه میتوانید به حرف های طرف مقابل گوش کنید، آنها را بپذیرید، اشتباهاتشان را فراموش کنید و به زندگی رمانتیک خود ادامه دهید.
▪ آیا زمانیکه احساس می کنیم هیچ اشتیاق و علاقه ای وجود ندارد، راهی برای ایجاد مجدد آن هست؟
ـ اولین قدم این است که تشخیص دهید اشتیاق و علاقه در زندگی شما کاهش پیدا کرده است. سپس در پی یافتن چاره ای برای آن باشید. زوج هایی که به کیفیت رابطه خود اهمیت می دهند، این مسئله برایشان از اهمیت خاصی برخوردار است و بر روی آن دقیق می شوند. آنها معمولاً با یکدیگر پیرامون این مطلب صحبت می کنند و دست به دست هم به دنبال یافتن راهی برای از بین بردن و یا متوقف ساختن آن هستند.
باید بدانیم که عشق "اسم" نیست بلکه "فعل" است؛ یا به عبارت د یگر، به خودی خود بوجود نمی آید، بلکه باید آن را خلق کرد. عشق چیزی نیست که شما به داخل آن هل داده شوید، بلکه امری است که باید برروی آن کار کنید و برای بدست آوردن آن زحمت بکشید.
یک رابطه خوب جنسی، چیزی نیست جز یک رابطه خوب محاوره ای. برای گفتگو، پیش از هر چیز باید بدانید که چگونه می توانید به صحبت های فرد مقابل گوش فرا دهید. برای گوش دادن باید مسیر خود را رها کنید و با راه طرف مقابل، هم مسیر شوید. باید ذهن خود را از هر گونه جر و بحث و مشاجره خالی کنید. قضاوت و پیش داوری را کنار بگذارید، انتظارات بیجا را فراموش کنید و با روی باز از نظریات طرف مقابل استقبال نمایید.
▪ کار کوچکی وجود ندارد
ـ رابطه جنسی خوب، نتیجه یاد گیری گوش کردن به حرف های طرف مقابل است. بسیاری از ما با خودمان افکار مختلفی را به اتاق خواب حمل می کنیم. این افکار می توانند شامل باید ها و نباید های خانوادگی در مورد رابطه جنسی باشند و یا شامل درکی که از فیلم ها در مورد واکنش یک معشوقه خوب داریم، باشند. ممکن است زمانی که آقا در حال تمرین حرکات ژیمناستیکی که از یک هنر پیشه خیالی هالیوود دیده، باشد، به خانم احساس ناراحتی و ناامیدی دست دهد.
هم خانم ها و هم آقایون، باید یاد بگیرند که خودشان را به همدیگر اثبات کنند و یکدیگر را ارضا نمایند؛ زمانیکه به این هدف برسند، پاداش آنها چیزی جز یک رابطه عاشقانه و آتشین نخواهد بود.با تشکر از نقطه نظرات استاد مجد.علی رحمان بیست و هفتم بهمن ماه 1390

 ترتیب تولد و شخصیت - فرزند چندم خانواده هستید؟
آیا فکر می کنید اینکه فرزند چندم خانواده باشید، می تواند بر شکل گیری شخصیت شما تاثیر گذار باشد؟ این مقاله را با ما دنبال کنید تا به همه چیز در این رابطه پیببرید!



ادامه مطلب ...

شیوه های پرورش شخصیت
برخی از مردم بر این گمان اند که سرنوشت شخص را انتخابهای خودش رقم می زند، گر چه این نگرش در اکثر جنبه ها و روند زندگی انسانها صدق می کند. اما بسیاری از مشکلاتی که مردم در عرصه های مختلف زندگی با آن دست به گریبانند از بینش آنها نسبت به خود و شرایط پیرامون آنها ناشی می شوند. مقوله "خود" را برخی از افراد ساختاری روانی می دانند و بعضی اشخاص آن را زمینه ای از دانش و مبنایی برای عمل تلقی می نمایند. در هر صورت پرورش "خود" برای تکامل روانی خویشتن و جهت اثر گذاری مثبت بر محیط پیرامونی بسیار ضروری است. تحقیقات انجام شده راهکارهائی چند برای پرورش شخصیت پیشنهاد می نماید:



ادامه مطلب ...

 شخصیت مردانه و زنانه
هر کس ممکن است چنین فکر کند که اطرافیانش ویژگی های شخصیتی متفاوتی دارند و این ویژگی ها در طول عمر ثابت می مانند و تغییر نمی کنند. ما کلمات بسیار زیادی برای توصیف این ویژگی های شخصیتی در اختیار داریم مانند خودخواه ، کمرو ، جذاب ، خسیس و... و هر گاه از ما راجع به فردی سؤال می شود ، این توصیفات را به کار می بریم. همچنین فکر می کنیم که برخی ویژگی های شخصیتی با یکدیگر همخوانی دارند و بنابراین شخصیت انسان چیزی یکپارچه، منسجم و پایدار است. به علاوه فکر می کنیم که این شخصیت ما است که رفتارهای ما را می سازد و نه این که رفتارهای ما شخصیت ما را بسازد. 
روانشناسان زمان و انرژی فراوانی برای توصیف، طبقه بندی و سنجش ویژگی های شخصیتی صرف کرده اند. به عنوان مثال ، دانشمندی ویژگی های شخصیتی را به تنها ۱۶ ویژگی تقلیل داده است و دانشمندی دیگر این ویژگی ها را در دو گروه بزرگ «درونگرایانه» و «برونگرایانه» طبقه بندی کرده است. چنین نگاهی به شخصیت بیانگر آن است که هر انسانی تا اندازه ای حاصل طبیعت و ساختار ژنتیکی است اما دیدگاهی که شکل گیری شخصیت را حاصل فرآیندی اجتماعی می بیند ، ما را به زیر سوال بردن شخصیتی واحد فرا می خواند. به عنوان مثال سوال می کند که آیا شخصیت افراد در موقعیت های گوناگون یکسان است؟ آیا ما در جمع دوستانمان «همان » شخصی هستیم که (مثلا) در محیط کار یا هنگام گفت وگو با یک مقام دولتی یا مذهبی؟ آیا ما با دوستانمان همانگونه گفت وگو می کنیم که (مثلا) با رییس مان؟ مطابق این تلقی از شخصیت ، رفتار انسان ها در موقعیت های گوناگون متفاوت است و بنابراین شخصیت آن ها نیز در موقعیت های گوناگون تغییر می کند. به این ترتیب ، چرا به جای شخصیت ، از «هویت » صحبت نکنیم؟ هویتی که ما در هر موقعیت می یابیم ، با مقاصدی که داریم شکل می گیرد و نه با «طبیعت» ما. 
این نگرش ، به جای آن که میان زن و مرد تفاوتی «طبیعی » قایل شود ، «هویتی » متمایز در نظر می گیرد که با توجه به مقاصد و اهداف آن ها در موقعیت های گوناگون شکل می گیرد. به نظر می رسد که از این حیث نیز زنان و مردان دارای ویژگی های متمایزی هستند. زنان و مردان در جامعه پرورش یکسان نمی یابند و آموزش هایی که به هر کدام از آن ها داده می شود یکسان نیست. به عبارت دیگر ، روند اجتماع پذیری آن ها متفاوت است. زنان و مردان طی زندگی می آموزند که به طور متمایز فکر کنند و انتظارات جامعه از آن ها متفاوت است ، هر چند در شرایطی ممکن است خلاف انتظارات جامعه عمل کنند. 
تفکر رایج آن است که افراد اعم از مرد و زن ، برای پیشرفت نیاز به انگیزه دارند. معمولا چنین انگاشته می شود که درکی که از خودمان داریم بر رفتار و کردار ما اثر می گذارد. اگر خود را فرد موفقی بپنداریم ، به گونه ای عمل می کنیم که موفقیت به همراه دارد. اگر به خود و توانایی هایمان اعتماد داشته باشیم ، موفق خواهیم شد. اگر اعتماد به نفس داشته باشیم و بتوانیم روابط و موقعیت های پیرامون خود را کنترل کنیم ، همه این ها بر رفتار ، احساسات و عملکرد ما تاثیر خواهد گذاشت. 
نگاهی خوشبینانه به این اعتماد به نفس ، آن را لازمه خوشبختی و موفقیت انسان می داند. مطابق این نگرش ، هر چه اعتماد به نفس انسان بیش تر باشد ، راه های بیش تری را در مقابل خویش باز می بیند و انگیزه بیش تری برای حرکت و فعالیت خواهد داشت و خود را به دانش لازم برای رسیدن به هدفش مجهز خواهد ساخت. 
روانشناسان انواع گوناگون اعتماد به نفس را مورد آزمایش قرار داده اند و تفاوت آشکاری میان زن و مرد ندیده اند؛ آن ها تنها دریافته اند که زنانی که به شغل خود اهمیت فراوان می دهند نسبت به زنانی که بیش تر به امور خانه رسیدگی می کنند اعتماد به نفس بیش تری دارند. هم چنین ، زنانی که در محیط های مردانه کار و فعالیت می کنند نیز از اعتماد به نفس بیش تری برخوردارند. با این حال ، هنگامی که به اعتماد به نفس در سطوح آکادمیک نگاه می کنیم ، زنان کم تر از مردان از آن برخوردارند. زنان همچنین ، توانایی های خود را دست کم می گیرند و نسبت به عملکرد آینده خود تردید دارند ، حتی اگر به طور عینی ببینند که کاری را بهتر از مردان انجام می دهند. اعتماد به نفس کم تر زنان معمولا سبب می شود که نتوانند در محیط هایی که مردان غالب هستند حضور چشمگیری داشته باشند. 
برخی نیز بر این باورند که برای موفقیت مخلوطی از ویژگی های شخصیتی مردانه و زنانه لازم است. تا اواسط دهه ۷۰ میلادی در غرب ، مردانگی و زنانگی دو قطب مخالف یکدیگر انگاشته می شد. اگر فردی ویژگی های شخصیتی مردانه برجسته داشت ، ویژگی های زنانه اش به همان نسبت کم تر بود و بر عکس اما شاید بهتر باشد به جای آن که مردانگی و زنانگی را در دو قطب مخالف بنگریم ، هر دوی آن ها را مجموعه ای از ویژگی های متمایز ببینیم که به طور مستقل و جدا ممکن است در افراد وجود داشته باشد؛ شما می توانید ویژگی های مردانه قوی یا ضعیف داشته باشید و در مورد ویژگی های زنانگی نیز همین طور و شدت یکی به ضعف دیگری ارتباطی نداشته باشد. 
● ترکیب زنانگی و مردانگی 
شخصیت دوجنسیتی شخصیتی است که میان ویژگی های مردانه و زنانه در آن تعادلی برقرار است. در سال های اخیر تحقیقات زیادی روی افرادی که شخصیت دوجنسیتی دارند و افرادی که این طور نیستند انجام شده است. فردی که شخصیتی دوجنسیتی دارد معمولا دارای توانایی قضاوت بالغانه ، جسارت و قاطعیت ، اعتماد به نفس زیاد و انعطاف در رفتار ، انگاشته می شود. داشتن شخصیتی دوجنسیتی ، برای مردان نیز به اندازه زنان مفید است. آنچه مسلم است این است که طبقه بندی های فرهنگی (مردانه و زنانه ، مذکر و مونث) واقعیت اجتماعی زندگی ما را می سازند و مفاهیمی را که از طریق آن ها ما می اندیشیم شکل می دهند. بسیاری از دانشمندان امروز تفکر دو جنسیتی را چالشی در مقابل طبقه بندی های سنتی مردانه و زنانه می دانند. هر چند آن ها بر این باورند که مردانگی و زنانگی همواره برساخته فرهنگ بوده اند و به عنوان لنزی عمل کرده اند که از پشت آن واقعیت را دیده ایم و به دوقطبی کردن جنسیت پرداخته ایم.با این حال ، نگرش دوجنسیتی به شخصیت نیز با چالش هایی مواجه بوده است. برخی بر این باور بوده اند که شخصیت دو جنسیتی «هویتی پوچ و توخالی است » و نگرشی پوچ گرایانه را تقویت می کند. برخی نیز معتقدند که این نگرش هویت زنانه را در هویت مردانه مستحیل می کند. به عبارت دیگر به طرزی نمادین ، زن حذف می شود و تنها مرد باقی می ماند. 
● شخصیت و کلیشه 
تفاوت های جنسیتی معمولا با کلیشه های جنسیتی تقویت می شوند. باور غالب این است که زنان یاد می گیرند که مشارکت جو باشند ، در حالی که مردان رقابت کردن و قدرت خواهی و سلطه را می آموزند. آنچه ما را وا می دارد که به تفاوت های عام جنسیتی باور داشته باشیم ، آن است که زنان و مردان یاد می گیرند که آن ها را به «نمایش » بگذارند. تحقیقات نشان داده است که به عنوان مثال ، زنان مدیر ارتباط های بین فردی بهتری برقرار می کنند و سعی می کنند این ارتباط ها را حفظ کنند. در حالی که مردان غالبا نگرشی ابزاری به افراد دارند و به وظایف و کارها توجه می کنند و نه افراد. همچنین زنان به قوای شهودی و احساسات در حین کار بیش تر اهمیت می دهند.در این جا ممکن است این پرسش برای ما ایجاد شود که این تفاوت ها میان زنان و مردان تا چه اندازه «واقعی » است و آیا این تفاوت ها به شیوه تحقیق و نگرش خود ما بستگی دارد یا خیر؟

 میزان علاقه خود به همسر‌تان را تخمین بزنید

از همان صبح که از خواب بلند می‌شوید انرژی زیادی دارید و حتی اگر بیمار هم باشید می‌توانید کارهای روزانه‌‌تان را با سرزندگی و آرامش انجام دهید؟ و آیا این رابطه و این حس باعث می‌شود که نسبت به‌خود‌تان هم احساس خوبی داشته باشید
و به زندگی که ساخته‌اید با احساس غرور نگاه کنید؟ عشق واقعی در تمام روز شما و احوال شما تاثیر می‌گذارد و حتی اگر یک زندگی کاملا معمولی داشته باشید احساس رضایت فوق‌العاده‌ای در شما ایجاد می‌کند.
چقدر قهر می‌کنید؟
آخرین‌باری که با هم قهر کردید چه زمانی بود؟ یک ‌‌ساعت پیش؟ یک هفته پیش یا یک ماه پیش؟ اگر شما واقعا عاشق یکدیگر باشید می‌توانید خیلی راحت در مورد اختلافات‌تان صحبت ‌کنید و چون نظر طرف مقابل‌‌تان برای‌تان مهم است، ‌خوب به حرف‌هایش فکر می‌کنید و سعی کرده
تصمیمی بگیرید که هم منطقی باشد و هم به او آسیبی نزند. شاید گاهی از هم برنجید اما قهر در رابطه شما اتفاق عادی‌ نیست. شما ناراحتی‌های‌تان را از هم پنهان نمی‌کنید ولی قرار هم نیست
به‌خاطر رسیدن به خواسته‌‌تان با قهر از طرف مقابل‌تان باج بگیرید. حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شما اتفاق بیفتد و با هم دعوا کنید ظرف تنها چند دقیقه روبه‌راه می‌شوید و دل‌تان می‌خواهد که با هم حرف بزنید.
به این فکر می‌کنید که هیچ‌چیز ارزشمندتر از این نیست که شما ۲ نفر می‌توانید با هم در مورد احساسات و تصمیمات‌تان گفت‌وگو کنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را که داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی او را ندارید.
حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شما اتفاق بیفتد و با هم دعوا کنید ظرف تنها چند دقیقه روبه راه می‌شوید و دل‌تان می‌خواهد که با هم حرف بزنید.
به این فکر می‌کنید که هیچ‌چیز ارزشمندتر از این نیست که شما ۲ نفر می‌توانید با هم در مورد احساسات و تصمیمات‌تان گفت‌وگو کنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را که داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی او را ندارید.
اگر واقعا عاشقش باشید نه شما و نه همسر یا نامزد‌تان نمی‌خواهید که وفاداری دیگری را به شکل عجیب و غریبی امتحان کنید. قهرهای الکی به‌دلیل این‌که ببینید او برای آشتی پیش قدم می‌شود، بهانه‌گیری‌ها یا درخواست‌ها و انتظارهای غیرمتعارف در رابطه شما هیچ جایی ندارد
از ریسک کردن نمی‌ترسید؟
از این‌که با او در شهر دیگری زندگی کنید نمی‌ترسید و فکر می‌کنید خیلی از کارهایی که پیش از این در توان خود‌تان نمی‌دیدید حالا انجام شدنی است؟ عشق به طرز عجیبی شما را شجاع می‌کند. از ریسک کردن در کنار او نمی‌ترسید. انگار وجودش به شما قدرت عجیب و غریبی می‌دهد. 
از اخم و نگاه سرد دیگران نمی‌ترسید و فکر می‌کنید تا زمانی که او هست، چرا باید از چیزی بترسید؟ البته اینها یک تصور غیرواقعی نیست، او واقعا شما را حمایت می‌کند و هر زمان که به مراقبتش نیاز داشته باشید در کنار‌تان او را می‌بینید.

او چه چیزی را دوست دارد؟
برای خرید یک کادو ذهن‌تان پر از ایده‌هایی است که او را شگفت‌زده می‌کند یا این‌که باید از ده‌ها نفر مشورت بگیرید و باز هم به نتیجه‌ای که می‌خواهید نمی‌‌رسید؟ اگر ارتباط شما نزدیک و گرم باشد، سعی می‌کنید از هر راهی که می‌شود به علائق او پی ببرید و آن‌ها را در رفتارها، پوشش و آرایش و همه ابعاد زندگی‌‌تان جلوه دهید. او را بهتر از هر کسی می‌شناسید،
حتی اگر یک‌سال بیشتر از ازدواج‌تان نگذشته باشد، ‌آنقدر پیوند میان شما قوی هست که از اعضای خانواده‌اش هم بیشتر روی احساسات، رفتارها و حتی منظورهای پنهانش شناخت دارید. خوب می‌دانید در چه موقعیتی نباید قرارش دهید یا این‌که در چه شرایطی مهم‌ترین حرف‌ها را باید به او بزنید.
شما این اطلاعات را به طرز عجیب و نامحسوسی به دست آورده‌اید. حالا دیگر می‌توانید از نگاه او درونش را بخوانید و به غیر از شما هیچ‌کس از پس این کار برنمی‌آید. حس می‌کنید هر روز که می‌گذرد، ارتباط‌تان به طرز شگفت‌آوری قوی‌تر می‌شود و خیلی زودتر از انتظار‌تان چیزهایی که می‌خواهید را درباره‌اش کشف می‌کنید.
همیشه از او دفاع می‌کنید؟
اگر یکی از اعضای خانواده‌‌تان به او توهینی کند یا این‌که متهمش کند، چه واکنشی نشان می‌دهید؟ ممکن است حق با خانواده‌‌تان باشد، بنابراین به آن‌ها اجازه می‌دهید که در نبود همسر‌تان حسابی سرزنشش کنند یا این‌که در موردش جملات ناخوشایندی را به کار ببرند؟ 
در صورتی که واقعا عاشقش باشید، قطعا ‌از او دفاع می‌کنید و خود‌تان را به خاطرش در خطر می‌اندازید؟ اگر واقعا عاشقش باشید حتی اگر نگرانی‌هایی در رابطه شما وجود دارد مقابل دیگران به او توهین نمی‌کنید یا از او گلایه نمی‌کنید.
دوست دارید حتی در سخت‌ترین روزهای رابطه‌‌تان همه بدانند که برای‌تان محترم است و آن‌ها هم وظیفه دارند به او احترام بگذارند.
حسرت زندگی دیگران را دارید؟
نگاهی به زندگی‌‌تان در این چند‌سال بیندازید. تا امروز پیش آمده حسرت زندگی دوستان‌تان را بخورید یا این‌که همسر‌تان را با مردهای دیگر مقایسه کنید و بعد از آن یک آه بکشید؟
اگر عاشقش باشید حتی اگر او یک آدم کاملا معمولی باشد، آدمی که پول محدود، ‌ظاهر متوسط وخانواده متوسطی هم دارد، ‌هرگز فکر نمی‌کنید که می‌توانستید انتخاب بهتری داشته باشید.
از نظر شما بهتری و بدتری با این معیارها سنجیده نمی‌شود. شما فکر می‌کنید او با تمام کاستی‌هایش بهترین گزینه برای شماست و آرامشی را که در کنار او می‌گیرید از هیچ‌کس دیگری نمی‌توانستید بگیرید.
چطور توصیفش می‌کنید؟
او را در ۵ جمله توصیف کنید. حالا به جملاتی که انتخاب کرده‌اید نگاه کنید؛ چه تعداد از آن‌ها مثبت هستند و چه تعداد منفی؟ شما او را همانطور که هست می‌پذیرید و به همه چیزش افتخار می‌کنید یا این‌که همیشه منتظر روزی هستید که او قرار است تغییر کند؟ در زندگی عاشقانه اینطور نیست که شما ویژگی‌های منفی همسر‌تان را نبینید.
همه عیب و ایرادهایش را می‌بینید اما برای‌تان آزار‌دهنده نیست. شما می‌دانید که خود‌تان هم خالی از عیب نیستید. در مقابل نقاط قوت او برای‌تان مهم و ارزشمند است و سعی می‌کنید با مطرح‌کردن این ویژگی‌های مهم در مقابل دیگران، ارزش او را پیش دیگران هم بالا ببرید.
او را برای اشتباهات دیگران سرزنش می‌کنید؟
هیچ‌وقت از او نمی‌خواهید که بین شما و وفاداری‌اش به خانواده‌ خود یا دوستانش یکی را انتخاب کند. سعی می‌کنید به موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اش احترام بگذارید
و او را به‌خاطر اشتباهات دیگران هرگز تحقیر نمی‌کنید. حتی در سخت‌ترین شرایط به آدم‌هایی که برایش ارزشمند هستند احترام می‌گذارید و هرگز حتی به‌دلیل خنک‌شدن دل خود‌تان او را در مقابل دیگران شرمنده نمی‌کنید.
از رویاهای‌تان می‌گذرید؟
قطعا شما و او قبل از آشنایی‌‌تان رویاهایی داشته اید. ممکن است یکی‌ از شما فکر تحصیل در کشوری دیگر را می‌کرده‌ و فکر دیگری این بود که در همین کاری که هست چطور می‌تواند پیشرفت کند. آیا زمانی
که رویاهای شما در یک مسیر قرار نمی‌گیرد، حاضر می‌شوید از رویای خود‌تان به‌دلیل رسیدن او به آرزوهایش صرف‌نظر کنید و در راه تحقق آرزوهایش بهترین همراه برای او باشید؟
باید فقط متعلق به شما باشد؟
اگر روزی بفهمید که جدایی برای شما بهترین چیز است، ‌آیا به او اجازه می‌دهید که بدون جنگ و دعوا از شما جدا شود؟ شاید شما یکدیگر را دوست داشته باشید اما به دلایل بسیار نتوانید زندگی‌‌تان را آن‌طور که انتظار دارید یا لیاقتش را دارید بسازید. 
اگر شما یک عاشق واقعی باشید هرگز به این فکر نمی‌کنید بلکه فکر می‌کنید اگر او قرار است مال شما نباشد پس دیگر چه دلیلی دارد، نگران او و آینده‌اش باشید. شما او را هرجا که باشد دوست دارید، چه در کنار‌تان و چه دور از شما.
زیادی مراقبش هستید؟
آیا سلامتش برای شما نخستین اولویت است؟ از نگرانی‌هایش کم می‌کنید چون نمی‌خواهید استرس‌ها اذیتش کنند، وقتی که بیمار می‌شود مهم‌ترین موضوع زندگی‌‌تان مراقبت از او و سلامتش می‌شود؟ اگر این‌طور باشد شما واقعا عاشقش هستید.
این مسئله قطعا در کوچک‌ترین بخش‌های زندگی شما بروز پیدا خواهد کرد. از پختن یک غذای سالم بگیرید تا کنترل وزن و سلامت او یا حتی مراقبت از سلامت روانش، همگی برای شما اهمیت ویژه‌ای پیدا خواهند کرد.
همه چیز «ما» شده است؟
در رابطه‌‌تان مدام حرفی از «من» به میان نمی‌آورید و حتی وقتی می‌خواهید تصمیمی بگیرید و به او انتقال دهید مصلحت «ما» را در‌نظر‌ می‌گیرید. وقتی که به آینده فکر می‌کنید
قبل از هر تصمیمی که می‌گیرید به این فکر می‌کنید که این اتفاق روی احساسات و آینده او چه تاثیری می‌گذارد. خوشبختی شما یک خوشبختی مشترک است. اتفاقی که لبخند را روی لب هر دوی شما می‌نشاند.
نزدیکانش را دعوت می‌کنید؟
آخرین باری که دوستان او یا اعضای خانواده‌اش را دعوت کردید کی بود؟ اگر عاشقش باشید به او حق می‌دهید که مانند شما با کسانی وقت بگذراند که دوست‌شان دارد
و کنارشان آرامش می‌گیرد. دوستان قدیمی، اعضای خانواده یا حتی کسانی که خیلی هم در دل‌تان به آن‌ها تعلقی ندارید را به خاطر
خوشحالی او به خانه‌‌تان دعوت می‌کنید یا وقتی که از شما می‌خواهند آخر هفته با آن‌ها باشید فکر نمی‌کنید که روز‌تان را قرار است تلف کنید. هیچ ارتباطی را به او تحمیل نمی‌کنید. اگر می‌خواهید کسی را به خانه‌‌تان دعوت کنید اول به این فکر می‌کنید که او از این مهمانی چه لذتی می‌برد.
حرف‌های‌تان تمام نمی‌شود؟
آخرین‌باری که یک روز تمام با هم تنها بودید کی بود؟ آیا در پایان روز خسته و بی‌حوصله شده بودید و دیگر حرفی برای گفتن نداشتید؟ اگر احساس بین شما قوی باشد، حرف‌هایی که دوست دارید به هم بزنید هیچ وقت تمام نمی‌شود.
حتی اگر به یک مسافرت یک ماهه ۲ نفره بروید و مدام با هم تنها باشید بین شما سکوت آزار‌دهنده‌ای برقرار نمی‌شود و همیشه آن‌قدر موضوع مشترک برای صحبت کردن و علاقه مشترک برای تفریح کردن دارید که خلا یک همراه واقعی را در زندگی‌تان احساس نمی‌کنید.
اشتباهاتش را نمی‌بخشید؟
وقتی که با هم دعوا می‌کنید فورا ذهن‌تان به عقب بر می‌گردد و تمام مشکلاتی که در این سال‌ها بین شما پیش آمده را به او یادآوری می‌کنید؟ اگر عاشقش باشید هرگز از اشتباهات گذشته‌اش یک داستان نمی‌سازید و تحقیرش نمی‌کنید. 
شما اغلب اتفاقات بد گذشته را به راحتی می‌بخشید و تا حدودی فراموش می‌کنید و حتی اگر بعضی‌های‌شان از یاد‌تان نرود، مقابل او وانمود می‌کنید که فراموش‌شان کرده‌اید.
خودتان را کنار نمی‌کشید؟
هیچ وقت این جمله را به زبان آورده‌اید؟ بی‌پولی و مشکلات تو به من ربطی ندارد! یا این‌که شما هم برای آینده مشترک‌تان مدام برنامه‌ریزی می‌کنید و دوست دارید به هر قیمتی که شده تلاش‌تان را بیشتر کنید تا بهترین آینده را برای یکدیگر بسازید و خود‌تان را از منافع این زندگی کنار نمی‌کشید
و به یک مصرف‌کننده پر توقع تبدیل نمی‌شوید. پا به پای هم مسائل مالی، ‌تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ها را مدیریت می‌کنید و هیچ وقت فکر نمی‌کنید که او تنها کسی است که در قبال این زندگی وظیفه دارد. 
شرایطش را درک می‌کنید؟
نه این‌که یک آدم وابسته و منفعل باشید اما برنامه‌های شما به جای برنامه‌های من، به ما تبدیل می‌شود. تفریحات شما می‌شود تفریح ۲ نفره و شادی شما می‌شود شادی مشترک. حتی زمانی که حسابی دل‌تان گرفته برای تفریح کردن نگاهی به برنامه او می‌اندازید.
آیا او سالم است و حوصله و توان جسمی این تفریح را دارد. آیا به خاطر برنامه کاری‌اش به او فشاری نمی‌آید و او هم مانند شما از این برنامه‌ای که گذاشته‌اید لذت می‌برد یا این‌که بهتر است تفریح‌تان را به زمان دیگری منتقل کنید. 
دوست دارید همه چیز متعلق به او باشد؟
وقتی به قصد خریدن چیزی برای خود‌تان به خرید می‌روید، پشت مغازه‌ها چشم‌تان به چیزهایی جلب می‌شود که او دوست دارد داشته باشد یا به لباس‌هایی که به‌نظر‌تان اگر بپوشد خیلی زیبا می‌شود؟ برای شما که عاشقانه دوستش دارید،
‌همیشه برای‌تان زیبایی‌اش تازه می‌ماند. وقتی که لباس تازه‌ای می‌پوشد دوست دارید نگاهش کنید. احتیاجاتش را به خاطر دارید و حتی حاضر هستید به خاطر فراهم‌کردن‌شان از احتیاجات خود‌تان صرف‌نظر کنید.

16 / 10 / 1390برچسب:, :: 16:27 ::  نويسنده : علی رحمان

مثلث عشق اشترنبرگ

 به نظر اشترنبرگ عشق مثل یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد.

عشق سه عنصر دارد : صمیمیت، هوس و تعهد.

عشق زمانی بهترین حالت را خواهد داشت که هر یک از سه عنصر را تقریبا به طور یکسان شامل شود.

 

حالا بياييم كمي بيشتر بررسي شون كنيم .

 

 

صميميت :

صميميت يعني نصفه شب زنگ زدن و آروم صحبت كردن ؟ يعني قايمكي قرار گذاشتن ؟ يعني بعد مدرسه دنبال دختر راه افتادن يا اينكه پسري هر روز دنبالمونه ؟ يعني راحت تو بغل رفتن ؟

فكر نميكنم اينها باشه .

صميميت يك احساس نسبت به طرف مقابل هستش . عنصر خارجي يا حالتي جدا نيست . كه بخواهيم پيداش كنيم . صميميت يعني پاك و بي آلايش همديگر رو پذيرفتن و دوست داشتن .

صميميت رو دكتر شريعتي خوب تعريف ميكنه ! صميميت موقعي خودشو نشون ميده كه كسي رو طوري دوست داشته باشيم كه حرفهاي كه براي نگفتن داريم رو بتونيم با اون در ميون بگذاريم . يعني اينقدر راحت باشيم كه واهمه اي از بيان عقايد ، شكست ها ، پيشرفتها و افكارمون بدون تحريف يا پنهان كاري نداشته باشيم .

 

هوس :

هوس يك كلام يعني خواستن . هوس مقدسه . خيلي از ما وقتي اسم هوس مياد ناخودآگاه به جنبه منفي بودن اون فكر ميكنيم . شايد اين بخاطر تعاليم نه چندان درست ما در بچگي ناشي شه . كه خواستند هوس را درما بكشند . حتي هوس هاي پاك بچه گانمون رو . فكر كنيد ميبينيد .

واقعا هوس چيه ؟

يك نياز لازم كه بايد حتما برآورده شه ؟ يا يك نياز غير ضروري كه ميشود نديده گرفتش ؟ يا بين يا بين ؟

هوس ناشي از ديدن و فكر كردن به اون هوس در ذهن ماست . هوس قبل از زاييده شدن در وجود ما غير ضروريست . اما بعد از تولدش بايد است . البته نه بدين معني كه حتما بايد برآورده شه . بايد از اين جهت كه حتما بايد فكري به حالش بشه وگرنه اثر منفي بر روي روح و شخصيت ما ميگذارد .

تو انجام هوس هم بايد احتياط كرد . اگه خيلي راحت به اون بله بگي بلافاصله بعدي رو ميخواد . و هوس شما پاياني پيدا نميكنه . هوس رو بايد با حساب كتاب برآورده كرد . بر عكس نياز كه حتما بايد انجامش بدي .

به نظر من ميشه هوس رو يه جورايي بپيچونيم و با چيزاي ديگه مشغولش كنيم . مثله همون كاري كه تو بچگي با ما ميكردن . ميگفتيم مثلا ماشين كنترل دار فلان رو ميخواهيم ، اما كلاه سرمون ميذاشتن ميگفتن مثلا اين ماشين كوكي خيلي بهتره و اونو برامون ميخريدن . ما هم خوشحال كه بهتره رو گرفتيم . اين يه مثاله . اما مشابه اين رو حتما داشتيم . حالا ما هم همينكار رو با هوس انجام ميدهيم .

بگذاريد يه كمي با مثال هاي واضح تر منظورمو برسونم .

فرض كنيم يه بنده خدايي هوس سكس كنه .

اوني كه تا حالا هيچ سكس نداشته با يك بوسه هم ارضا ميشه . پس نبايد اون موقع سكس كامل داشته باشه . اين يك جور جهش تو رفتار اون شخص محسوب ميشه و اونو با شرايطي مواجه ميكنه كه خيلي قبل اينو درك نكرده . براي همين درصورتي كه ظرفيت اينكار رو نداشته باشه خيلي راحت از مسير اخلاقي منحرف ميشه .

اينجا معيار ما اخلاقه . مثله ماشينه . ما اگه يك ماشين كوكي قبل از ماشين كنترلي داشته باشيم هم از هر دو لذت برديم در وقتش هم وقتي ماشين كنترلي رو داريم قدرشو بهتر ميدونيم . زود خرابش نميكنيم . ذهنمون بزرگتر شده . الان بهتر ميرونيمش .

شايد دوستي بگه عشق الهي هم هوس داره ؟

بله حتما . گفتيم هوس يعني خواستن و مقدسه . زاييده ذهن ماست . و هر آنچه از ماست لايق وجود ما .اگر وجود ما پست و كوچك باشد هوس ما نيز پست و حقير و اگر وجودي متعالي داشته باشيم هوسي در خور عبادت خواهيم داشت .

اين موضوع خيلي جاي بحث و بررسي داره كه خارج از حوصله وبلاگ هستش . اگه دوستي مايل به ادامه بحث بود خبرم كنه .

 

تعهد :

تعهد به معني اينست كه آنچه ميگوييد عمل كنيد نه آنچه انجام ميدهيد بگوييد .

تعهد يعني قول و قراري گذاشتن و سر قول و عهدمون موندن . ميتونه با خودمون ( ضمير ناخود آگاه ) يا با شخص معلوم يا مجهول . مهم نفس كاره .

چقدر قشنگه آدم تو زندگيش تعهد داشته باشه . كاري رو براي كسي انجام بده يا انجام نده . مخصوصا وقتي اون شخص حضور فيزيكي نداشته باشه . اون وقت لذت بخش تر ميشه .

واقعا تعهد چيه ؟

يك اجبار براي حفظ رابطه يا چيزي ؟ يا يك امر اختياري . يا يك قانوني كه از خودمون در آورديم براي اطمينان ( از اين جهت كه طرف مقابلمون رو مجبور به انجام كاري كنيم . دستشو تو حنا بگذاريم )

 

در بهترين حالت تعهد يك عكس العمل نا خودآگاه در برابر كسيست كه ما براي اون شخص يا شئي ارزش قايليم . هر چقدر عزيز تر باشه تعهد ما بيشتر ميشه . و در حالت هاي پايين تر اين تعهد رو اگر خودبخود ساخته نشد ما خودمون از طريق مصنوعي ميسازيم . براي اينكه ما هم محتاج تعهد از طرف مقابل هستيم . درست مثله هر رابطه اي دوطرفه اش ارزش داره و يك طرفه اش مسخره است .

تعهد يك نياز برا بقاست . كسي كه تعهدي به ما نداره ارزشي هم نداره . چون اين شخص ارزشي براي شما قايل نشده . در اينصورت خودش رو موظف به انجام كارهايي ميدونست كه حداقل به نوعي زحمات و لطفهاي شما رو جبران كرده باشه .

تعهد درجات و انواع مختلفي داره . تعهد به معني خراب كردن آزادي ما نيست .

در بيشتر مواقع ما هيچ قول و قراري براي تعهد مون نسبت به يك رابطه نميگذاريم و اينو در دل و فكر خودمون شرط ميكنيم و همونطور كه گفتم ناخودآگاه به همون اندازه كه برامون عزيزه متعهدش ميشيم .

مثلا تو يك عشق ميتونه از سر موقع سر قرار بودن تا جان سپردن براي عشق و شايد هم بيشتر متغير باشه .

حالا يك سئوال از شما !

تعهد ما نسبت به عشق چيست ؟

قبل از جواب به اين سئوال بايد ماهيت عشق رو مشخص كنيم . اينكه ما به چه رابطه اي عشق ميگيم و از اون چه انتظاراتي داريم .

خيلي از ما چنان تعاريفي آرماني از عشق داريم كه هيچگاه بدان نميرسيم و بعضي از ما چه سطحي فكر ميكنيم و عاشق ميشويم و متنفر .

منتظر تعاريف شما از عشق و تعهد مون نسبت به اون هستيم 

 تعریف :

Eating Disorders ( اختلال های خورد و خوراک ) اختلال شدید در عادت های غذایی است . مثلا بی میلی شدید نسبت به غذا خوردن و یا پر خوری بیش از حد . این رفتارها باعث می شود که شخص بیمار در مورد سلامتی و تناسب اندام خود احساس ناراحتی و آشفتگی کند .

اختلال خورد و خوارک در ابتدا ممکن است فقط شامل تغییرات جزعی در میزان هر وعده ی غذایی باشد . اما کم کم به جایی می رسد که شخص دیگر قادر به کنترول پر خوری یا کم خوری خود نیست . اختلال های خورد و خوراک بسیار پیچیده هستند و با وجود تحقیقات بسیار برای شناخت کامل از آنها ، رفتارهای بیولوژیکی و عوامل اجتماعی این بیماری هنوز کاملا شناخته شده نیست . این بیماری اغلب در جوانان و در اوایل بزرگسالی خود را نشان می دهد اما در کودکان و افراد میان سال و مسن نیز دیده می شود .



ادامه مطلب ...
15 / 10 / 1390برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : علی رحمان

در داشنگاه کبمریج انگلتسان تقحیقی روی روش خوادنه شدن کملات در مغز اجنام شده است

که مخشص می کند که مغز انسان تهنا حروف اتبدا و اتنهای کلمات را پدرازش کرده و کمله را می خاوند.

به هیمن دلیل است که با وجود به هم ریتخگی این نوتشه شما تواسنتید آنرا بخاونید

15 / 10 / 1390برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : علی رحمان
اسمش فلمينگ بود. کشاورز اسکاتلندي فقيري بود. يک روز که براي تهيه معيشت خانواده بيرون رفت، صداي فرياد کمکي شنيد که از باتلاق نزديک خانه مي آمد.
وسايلشو انداخت و به سمت باتلاق دويد.اونجا ، پسر وحشتزده اي رو ديد که تا کمر تو لجن سياه فرو رفته بود و داد ميزد و کمک مي خواست. فلمينگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدريجي و وحشتناک نجات داد.
روز بعد، يک کالسکه تجملاتي در محوطه کوچک کشاورز ايستاد.نجيب زاده اي با لباسهاي فاخر از کالسکه بيرون آمد و گفت پدر پسري هست که فلمينگ نجاتش داد. نجيب زاده گفت: ” ميخواهم ازتو تشکر کنم، شما زندگي پسرم را نجات داديد.”
کشاورز اسکاتلندي گفت: “براي کاري که انجام دادم چيزي نمي خوام و پيشنهادش رو رد کرد.” در همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعيتي بيرون اومد. نجيب زاده پرسيد:” اين پسر شماست؟”
کشاورز با غرور جواب داد : “بله”
نجیب زاده گفت: ” من پيشنهادي دارم.اجازه بدين پسرتون رو با خودم ببرم و تحصيلات خوب يادش بدم.اگر پسربچه ،مثل پدرش باشه، درآينده مردي ميشه که ميتونين بهش افتخار کنين” و کشاورز قبول کرد.
بعدها، پسر فلمينگ کشاورز، از مدرسه پزشکي سنت ماري لندن فارغ التحصيل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمينگ کاشف پني سيلين معروف شد. سالها بعد ، پسر مرد نجيب زاده دچار بيماري ذات الريه شد.فکر میکنید چه چيزي نجاتش داد؟ پني سيلين. و میدونید اسم پسر نجيب زاده چه بود؟ وينستون چرچيل.

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

پيوندها
  • مطالب متفرقه
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان  روانشناس Psychologist   و آدرس psychologist.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 21886
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1


Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

كد ماوس

Online User
تقویم جلالی

Ali Rahman | Create Your Badge