ژاک لاکان با تلفیق ایدههای فروید با برخی مکاتب فکری از جمله؛ ساختارگرایی و زبانشناسی سوسوری، تکنیکهای جدیدی برای روانکاوی ارایه داد
می توان گفت لکان آمیزهای از فروید و سوسور به علاوه کمی لوی استراوس و حتی اندکی دریدا است. اما بیشترین تأثیر را از فروید پذیرفت و روانکاوی را از یک فلسفه اساساً اومانیستی به نظریه ای پساساختارگرا تبدیل کرد. کار برجسته لاکان، رسالهای ست که در آن ناخودآگاه را به صورت یک زبان ساختاربندی شده معرفی می کند
ژاک لاکان با استفاده از روش دیالکتیکی هگل، روانکاوی را در تحلیل تمام عرصههای زندگی فردی و اجتماعی انسان یعنی با سیاست، فلسفه، ادبیات، علم، مذهب و تقریبا تمام رشتهپیوند داد
تفكر و آراي لاكان ابتدا تحت تأثير پديدارشناسي هوسرل بود ولّی با چرخشي زبان شناختي، بعدا وجهه اي ساختارگرا يافت و سپس با به چالش كشيدن معرفت شناسي علم و تأكيد بر گفتمان/ زبان و نهایتا با طرح مفاهیم "امر خيالي"؛ "امر واقعي" و "امر نمادين" در زمره انديشمندان پسامدرن قرار گرفت
لاكان با جانبداري از نقش واقعيت ساز ِزبان؛ مرگ سوژه دكارتي را رغم زد. او با نفي نگاه نظام مند به علم یعنی با نفی علم-باوری، انديشمندي پساساختارگرا و پسامدرن محسوب می شود. در حالي كه فرويد بر ويژگيهاي بيولوژيك و غرايز تأكيد دارد، لاكان بر عناصر فرهنگي و بر حوزه هاي رفتاري تأكيد مي ورزد. ژاک لاکان با معرفی بحثهای ساختارگرایی در حوزه ناخودآگاه، تحول شگرفی در روانکاوی کلاسیک ایجاد کرد
در روانکاوی لاکانی، ناخودآگاه گرانیگاه همه فعل و انفعالات آدمی می باشد
از نظرگاه لکان ناخودآگایه بر تمامی عوامل وجود آدمی سیطره دارد. ناخودآگاهی از طریق زبان در شکل دهی رفتاری-فرهنگی انسان نقشی بلامنازع و بلاتردید بازی می کند
بنابر نظر لاکان، "خود" یا “من” تنها یک توهم، و صرفاً محصول ناخودآگاهی است. وی از ایده های سوسور استفاده کرد ولّی بجای رابطه دال و مدلول در یک سیستم نشانه تنها به رابطه میان دالها در ساختار بندی ناخودآگاهی پرداخت
مولفه های ناخودآگاهی همچو آرزوها، امیال، تصاویر همگی دال هستند و پیوست دادن این دالها توسط ذهنیت فرد و معمولاً از طریق زبان صورت می گیرد تا زنجیره ای از معانی تشکیل شود. یک دال از آن جهت معنی دارد که دال دیگری همزمان موجود نیست که جایش بنشیند. مثلا آدم عاشق، کسی دیگر را همزمان به همان اندازه دوست ندارد که او را نیز در جایگاه عشق بنشاند و یا فرزند در خانواده بجای والدینش، انتخاب مشابه دیگری ندارد که جایگزین کند. لاکان از این حد حتی فراتر رفته، مدعی می شود که هیچ مدلولی یعنی هیچ چیز وجود ندارد که دال در نهایت به آن ارجاع داده شود. چرا که معنای دال ثبات ندارد؛ یعنی رابطه معنایی میان دال و مدلول امری عرضی ست و نه ذاتی. بنابراین ارتباط کنش پذیر معنا بستگی به ارتباط آزاد دال ها از یکطرف و آفرینش معنا از طرف دیگر دارد. روابط معنایی (حداقل در ناخودآگاه) روابط ارزشی هستند که از جانب فرد خلق و لذا سیطره شان تضمین می شود